نبض زندگی

آخرین روز سال نود و هشت

عشق قشنگ من امروز آخرین روز سال نود و هشته  توی این‌ سه سال و نیم که اینجا ننوشتم‌ فراز و فرودهای زیادی داشتیم تو هر روز بزرگ‌تر میشدی و هر روز چیزای جدید به من یاد می دادی  تجربه های شیرین، تجربه های سخت، تجربه هایی که گاهی منو میبرد تا آسمون از خوشحالی  و گاهی از شدت ناراحتی زمینم میزد ... هر روز که بزرگ‌تر میشدی هم خوشحال‌تر بودیم از اینکه توانایی های بیشتری داری به دست میاری و هم با چالش های بیشتری مواجه بودیم  دیگه اون دختر کوچولویی نبودی که دغدغه‌ مون فقط این باشه که چجوری پوشک و شیشه شیرو ازش بگیریم یا چجوری آماده ش کنیم برای مهد کودک رفتن... درست زمانی که جشن تولد پنج سالگی...
29 اسفند 1398
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگی می باشد